دل نوشته
15 اردیبهشت 1395 توسط امیری
دلتنگ کربلا…..
خرج تو میکنم دلتنگی هایم را، به امید دیدار کربلای تو……
من دلم نازک است و زود میگیرد…..
اما ایمانم اگر به چیزی بند کند ، دیگر هیچ چیزی نمی تواند آن را سست کند؛ ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود……
وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد….
وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست…..
آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارت! و دلم قرص می شودکه تو را از همین اتاقم و پشت پنجره ای نیمه باززیارت کرده ام…..
وقتی که نسیم،موهایم را نوازش می کند….
به خودم تلقین می کنم که تو صدایم را شنید ه ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته ام فرستاده ای …..
من به همین چیزها دل خوش کرده ام وگرنه که تا بحال از غم دوریت…..
دلم به حال خود می سوزد…..
دلم میسوزد که نمی توانم از نزدیک ببویمت…..
حضرت ارباب ،سلام علیک…..